attractiveness factors
نوردهی
مکرر کلید اصلی است. خود را در یک کلاس سخنرانی بزرگ در روز اول مدرسه تصور کنید.
بیایید بگوییم که شما کسی آشنا را نمی بینید. در ابتدا، این اتاق پر از غریبه ها
تاری گیج کننده از چهره های ناآشنا است.
هنگامی که
صندلی تعیین شده خود را پیدا کردید، متوجه می شوید که فردی در هر دو طرف نشسته
است، اما ممکن است با یکدیگر صحبت کنید یا نه. با این حال، در کلاس دوم یا سوم،
وقتی «همسایگان» خود را می بینید، آنها را می شناسید و حتی ممکن است سلام کنید.
در هفته های بعد، ممکن است در مورد کلاس یا چیزی که در حال رخ دادن است صحبت کنید
در محوطه
دانشگاه. اگر هر یک از این دو فرد را در مکان دیگری ببینید، شناخت متقابل وجود
دارد و احتمال تعامل شما افزایش می یابد. از این گذشته، دیدن یک چهره آشنا احساس
خوبی دارد.
ظاهراً، هر
چه بیشتر در معرض یک محرک جدید - یک فرد جدید، یک ایده جدید - یک محصول جدید قرار
بگیریم، ارزیابی ما از آن تمایل بیشتری دارد. این تأثیر ظریف است - ممکن است ما از
آن آگاه نباشیم - اما هم قدرتمند و هم کلی است. یافتههای تحقیقات نشان میدهد که
برای افراد، کلمات، اشیاء - تقریباً همه چیز - رخ میدهد.
Zajonc (2001) تأثیر قرار گرفتن در معرض مکرر را با
پیشنهاد این که معمولاً با حداقل ناراحتی خفیف وقتی با کسی یا هر چیز جدید و
ناآشنا روبرو می شویم، توضیح می دهد. منطقی است که فرض کنیم اجداد ما برای اولین
بار از نزدیک شدن به هر چیزی یا کسی احتیاط می کردند. هر چه ناشناخته و ناآشنا
باشد، حداقل، بالقوه، خطرناک است.
با این
حال، با قرار گرفتن در معرض مکرر، احساسات منفی کاهش می یابد و احساسات مثبت افزایش
می یابد (لی، 2001). برای مثال، یک چهره آشنا، عاطفه مثبت را برمی انگیزد، به طور
مثبت ارزیابی می شود و ماهیچه های صورت و فعالیت مغز را به روش هایی که با احساسات
مثبت مرتبط است، فعال می کند (هارمون جونز و آلن، 2001).
Comments
Post a Comment